نگاه باران

ساخت وبلاگ
باران دوباره در غزلم جان گرفته استاین بغض لعنتی سر و سامان گرفته است این چشمهای خیس حریص(خشک و خسیس) من آبرو از چشمهای شرجی یاران گرفته است امشب غروب شرقی اشعار من عزیز مثل هوای شاعر گیلان گرفته است چون دود رفته ای که دلم بعد رفتنت چون آسمان خسته ی تهران گرفته است باران ببار بر سر این شهر مدتی ست این شهر بوی مشغله ی نان گرفته است بوی جنون و خون و غبار و طناب دار رنگ غروب ونخوت زندان گرفته است مردم که هیچ سر در این کوچه های خیس در قابها نگاه شهیدان گرفته است تا گفته ام شهید به قلبم غزل چکید امشب غزل به نام شما جان گرفته است آن لحظه ای که نام تو را می توان سرود باید قبول کرد که باران گرفته است   نگاه باران...ادامه مطلب
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : باید,قبول,کرد,باران,گرفته,است, نویسنده : 8zanakse بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:51

شده است اینکه پا شوی بروی

وببینی که پات یارا نیست؟

اینکه با یک نفر در این دنیا

چشم هایت همیشه بارانی ست

 

اینکه هر شب کسی وجود تو را

در شب تلخ کافه تر بکند

ماندن او تو را کلافه و بعد

رفتنش هم کلافه تر بکند

 

آری این داستان برای همه

ماجرایی همیشه تکراری ست

عاشقی یک جنون ادواری ست

عاشقی عین ساده انگاری ست

با توام! ای شکوفه ی انجیر

ای که آغوشتان امردادی

گفته بودی که تا ابد هستی

دختر بی وفای خردادی

نگاه باران...
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8zanakse بازدید : 22 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:27

آیینه !بس کن !خنده را بس کن ! تو هم مردی؟

در خنده ام بیهوده دنبال که میگردی؟

روزی که او می رفت هم خندیدی و حتی

یک خم به ابروی مبارک هم نیاوردی

آیینه جان! بس کن! دلت خون است میدانم

اما نمیخواهم بفهمد گریه میکردی

عشقی نماند درد عشقی هم نمی ماند

بشکن! نمان! با خنده ات درمان بی دردی

این شعر را خواندی شکستی باز لامذهب!

آنقدر خندیدی که کفرم را درآوردی

نگاه باران...
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : آیینه جان,کتاب آینه جان, نویسنده : 8zanakse بازدید : 30 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:27

خالی از غیرت و غرور اما

از ریا غیبت و دروغ پرید

درد دارد برادران لطفا! 

گوشت مرده ی مرا نخورید

نگاه باران...
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : غیبت,غیبت صغری,غیبت سربازی,غیبت چیست,غیبت کبری,غیبت از سربازی,غیبت نعمانی,غیبت کی مذمت,غیبت کی تعریف,غیبت در قرآن, نویسنده : 8zanakse بازدید : 24 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:27

این را مخواه از من که هم کیشت بمانم

حالا بمان تا با کم و بیشت بمانم

رخ بر غروب شرقی شط رنج بردم

تا شاه تر باشم که در کیشت بمانم

دریا اگر هستم بدان رودم تو بودی

مرداب خواهم شد اگر بی شط بمانم

ابری تر از آنم در این شهر پر از دود

آهی شوم تا در دل ریشت بمانم

من قول دادم در کنار گامهایت

یاد چنار و بغض تجریشت بمانم

شاید بیافتد اشکت از چشمم خودت نه

من قول دادم تا ابد پیشت بمانم

نگاه باران...
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8zanakse بازدید : 34 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:26

زاری نکن

گندم

زاری نکن

من چه گناهی کردم که آدم شدم؟

من هم

آدمم

آمدم چشمهایم را باز کنی

تااز خوابهایت سر در بیاورم

در خوابهایم هوا پس است

از خوابهایم بلندتر شدم

تو را دیدم

که در باران گل کاشتی

چه استادانه در این هوای ابری با لبهایت آفتابگردان می رویانی

نگاه باران...
ما را در سایت نگاه باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8zanakse بازدید : 21 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 3:26